قبل از ترجمه صحبتهای نولان که از مجله Independent ترجمه کردهام خلاصه ای از فیلم را میآورم. البته این خلاصه چندان کمکی به فهم موضوع نخواهد کرد چون باید فیلم را ببینید تا متوجه معنای صحنه آخر و ابهام آن بشوید. توصیه میکنم مطلب را پس از دیدن فیلم بخوانید چون پایان فیلم مورد بحث قرار میگیرد و خطر لوث شدن وجود دارد.
خلاصه فیلم: Dom Cobb (لئوناردو دی کاپریو) دزدی با توانایی نادرِ وارد شدن به رویای افراد و دزدیدن اسرارشان از ناخودآگاهشان است. مهارتش او را به کالایی بیقیمت در بازار شرکتهای جاسوسی تبدیل کرده اما در عین حال این توانایی هر چیزی را که دوست دارد از وی گرفته است.
Cobb سر انجام شانسی برای رهایی می یابد وقتی که یک ماموریت غیر ممکن به وی محول میشود: “کاشتن ایده در ذهن فردی دیگر” …
پایان “سرآغاز”: سرانجام کریستوفر نولان در خصوص معنای صحنه چرخش فرفره سخن میگوید.
کریستوفر نولان در خصوص پایان بحثانگیز و مبهم فیلم خود، “سرآغاز”، که صحنه چرخش یک فرفره قبل از سیاه شدن صفحه است، بحث کرد.
جای تعجب نیست که نولان به سادگی صحنه آخر را به ” همهاش رویا بود” تفسیر نکرد تا همه را خلاص کند، بلکه در سخنرانیاش برای فارغالتحصیلان دانشگاه پرینستون توضیح ظریفتر و سمبلیکتری ارائه داد.
او سخنانش را با مقدمهای در خصوص واقعگرایی[1] آغاز کرد:
” بنا به رسم و سنت، به طور معمول در چنین سخنرانیهایی به شما جملاتی از این دست گفته میشود که “به دنبال رویاهایتان بروید” اما من نمیخواهم این را به شما بگویم زیرا به آن معتقد نیستم. من دلم میخواهد که شما واقعیت ذهنی خودتان، نسخه خودتان از واقعیت را دنبال کنید.”
” فکر میکنم که به مرور زمان ما کمکم واقعیت را پسرعموی فقیر رویاهایمان دیدهایم.. بحث من این است که رویاهای ما، حقیقتهای مجازی ما، انتزاعاتی که از آنها لذت میبریم و خودمان را با آنها احاطه کردهایم، شاخههایی از واقعیات هستند.”
سپس او این ایده را به پایان فیلم “سرآغاز” متصل کرد:
“در پایان فیلم، کاراکتر لئوناردو دی کاپریو، کاب، با فرزندانش است، در واقعیت ذهنی خودش. او دیگر به رویا یا واقعیت اهمیتی نمیدهد و این همان چیزی است که قرار است فیلم بگوید” شاید، تمام لایههای واقعیت معتبر باشند. سپس دوربین بر روی فرفره در حال چرخش میرود و قبل از اینکه مشخص شود میافتد یا نه، صحنه سیاه میشود”
” ] موقع اکران فیلم[ قبل از اینکه کسی مرا گیر بیاندازد از در پشتی سینما بیرون رفتم و واکنشهای شدید مردم را که اکثرا با غرغر همراه بود میشنیدم. نکته این است،عینیت. برای تماشاگران عینیت به صورت مطلق آن مهم است: حتی زمانی که مشغول تماشای فیلمی تخیلی هستیم، نوعی واقعیت مجازی. اما این سوال که پایان این فیلم رویا بود یا واقعیت سوالی است که در میان تمام فیلمهایی که ساختم بیش از همه از من پرسیده شده است. این موضوع اهمیت دارد چون واقعیت مهم است.”
توضیحات نولان عالی و تفکربرانگیز است، اگر چه به آن شفافی که بعضی از ما میخواستیم نیست.
اما این تیپ کارگردانان هرگز کار را ساده نمیکنند، خالق فیلم سوپرانوس[2]، دیوید چیس[3] به مدت ده سال در مورد پایان این فیلم مورد سوال قرار گرفت و به درستی هم پافشاری کرد که زیبایی در ابهام و پایان نامشخص نهفته است.
در اینکه فرفره خواهد افتاد شکی نیست، اما شک دراین است که فرفره چه زمانی می افتد و بعدش چه خواهد شد این شک و حدس زدن اینکه ، ” الانه که فرفره بیوفته” موجب بالا رفتن اضطراب و وحشت میشه؛ گویی قرار بعد از افتاندش، دنیا به آخرین سکانسش رسیده باشه. اما تاریک شدن صحنه شاید به این معنا باشه که” بعدش مهم نیست” مهم زمان گردش بود.
و ناخدآگاه به یاد این شعر مولوی افتادم:
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
** آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین
آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست**
حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست
رو تو جباری رها کن خاک شو تا بنگری
ذره ذره خاک را از خالق جبار مست
تا نگویی در زمستان باغ را مستی نماند
مدتی پنهان شدست از دیده مکار مست
بیخهای آن درختان می نهانی میخورند
روزکی دو صبر میکن تا شود بیدار مست
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست
ساقیا باده یکی کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست
باد را افزون بده تا برگشاید این گره
باده تا در سر نیفتد کی دهد دستار مست
بخل ساقی باشد آن جا یا فساد بادهها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
رویهای زرد بین و باده گلگون بده
زانک از این گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست
بادهای داری خدایی بس سبک خوار و لطیف
زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست