به تئوری “مهبانگ[1]” مشکوکید؟ شما تنها نیستید.
اسکات کلمنت[2]
اخیر یک نظرسنجی آسوشیتد پرس نشان داده است که فقط یک نفر از هر پنج آمریکایی معتقد است که جهان 13.8 بیلیون سال پیش با مهبانگ (انفجار بزرگ) آغاز شده است. دانشمندان دلسرد از این نتیجه، مذهب و سیاست را در تعلل پذیرش این مباحثه علمی بنیادی مقصر میدانند.
این تصویر توسط آژانس هواپیمایی اروپا (ESA) تهیه شده که یک نقشه از تابش زمینه کیهانی[3] ناشی از مهبانگ را نشان میدهد. این اطلاعات توسط ماهواره پلانک ESA جمع آوری شده است.
اما این نظرسنجی همچنین موجی را نشان میدهد که جا را برای بحثهای سیاسی بزرگتری باز میکند: دموکراتها، جمهوریخواهان و جناحهای مستقل، همه معتقدند که ” جهان چنان پیچیده است که میباست توسط یک قدرت برتر به وجود آمده باشد”. در بین دموکراتها – که به طور کلی به دانشمندان خوشبینتر هستند- 45% به قدرت برتر معتقد بودند، و در مقابل 27% به تئوری مهبانگ اعتقاد داشتند و 18% هم به چیزی بینابین معتقد بودند. این فاصله در جناح مستقل (25 امتیاز) و جمهوری خواهان (62 امتیاز) بیشتر بود.
باور گسترده به نقش الهی چیز جدیدی نیست، و با در نظر گرفتن اینکه قریب به اتفاق آمریکاییها به دینی معتقدند و حتی بیشترشان مشخصا به خدا اعتقاد دارند، نباید هم خیلی تعجبآور باشد. اما آنچه که نظرسنجی آسوشیتد اکسپرس را جالب میکند این است که نشان میدهد چرا سیاستمداران از همه جناحها هنگام صحبت در خصوص ایمان و علم گویی بر پوسته تخممرغ قدم بر میدارند. ایجاد یک مرز مشخص بین خلقت و تکامل آنها را در معرض این خطر قرار میدهد به ایشان برچسب منکر علم یا منکر خدا زده شود که در صورت دوم از اکثریت آمریکاییهای معقد به خدا ( یا نوعی از خالق برتر) جدا میشوند.
به نظر نمیرسد که این آمار به این زودی تغییر کند. در حالیکه شمار آمریکاییهای مذهبی رو به افزایش است، تعداد کسانی که خود را بیمذهب میدانند همچنان محدود است. برای اکثر آمریکاییها اعتماد به تئوریهای علمی در خصوص آفرینش، شاید تنها یکبار با آموزههای عمیق دینیشان سازگار بشود.
اصلا فکر نمیکردم چنین اختلافی وجود داشته باشه. پس اگر این نطر سنجی در کشور ما انجام بشه نتیجه چی میشه.فکر کنم بیش از هشتاد دز صد اصلا اسم بیگ بنگ هم نشنیده باشن.
سلام، خسته نباشید و عذرخواهی به خاطر غیبت طولانی.
نوشته جالبی بود و به قول محمود نتیجه این نظرسنجی در کشور ما چه خواهد شد! ولی می توان پرسید آیا اصلاً کار درستی است که در مورد یک نظریه علمی نظرسنجی کرد؛ شاید در مورد خود نظریه کار درستی نباشد، اما ظاهراً این نظرسنجی در مورد مقبولیت عام (و جامعه شناسانه) یک نظریه علمی است که به هر حال کار تازه ای بود.
اما نکته بسیار مهمتر این است که آیا به راستی پذیرفتن مهبانگ با پذیرفتن وجود خدا تناقضی دارد؟ به نظرم این مسئله می تواند بسیار مهمتر باشد. پیش فرض نظرسنجی بالا این است که اگر کسی مهبانگ را باور داشته باشد به وجود خدا اعتقاد ندارد یا برعکس. اما این حرف لزوماً صحیح نیست، چون می توان پرسید خود مهبانگ چه علتی داشته است.
خاطرم هست سال گذشته یکی از استادان گرانقدر موضوع مشابهی را در کلاس مطرح کرد که به راستی تأمل برانگیز بود. به طور خلاصه اینکه می شود بین سبب (ابزار به وجود آمدن یک پدیده) و علت (دلیل آن) تمایز قائل شد.
به نظر من پیش فرض این نظر سنجی وجود یا عدم وجود خدا نیست . بررسی گرایش به پذیرفتن یک نظریه علمی در مقابل باورهای مذهبی است . مانند بحث های دو تن از اساتید دانشگاه خودمان که در ان دوره در باب نظریه تکامل داشتند. استاد زیست شناسی که فردی متدین هم بود باور به نظریه تکامل و خلقت انسان از تک سلولی داشت و لی استاد مقابل که روحانی بود خلاف این نظریه را داشت و برداشت خودش از آیات قرآن را ارایه می کرد ” خلق من تراب “. شاید نوع پرسیدن سوال هم در جواب بی تاثیر نباشد. مثلا : نیروی جاذبه باعث افتادن سیب می شود یا خواست خدا ؟ احتمالا اکثریت خواهند گفت خواست خداست که باعث افتادن سیب بواسطه نیروی جاذبه می شود. شاید دلیل دیگر عدم گرایش به پذیرفتن مهبانگ این باشد که به خاطر علمی بودن و تخصصی بودن کمتر مورد توجه عموم بوده است. ولی مواردی که بیشتر مورد توجه بوده مقبولیت قابل قبول تری پیدا کرده است . مثلا اگر این سوال پرسیده شود که: آیا شهاب سنگ ها وسیله ای برای راندن شیاطین برای جلوگیری از استراق سمع هستند؟ احتمالا به خرافاتی بودن متهم می شوید در حالی که این کلام خدا در قران است .البته نکته قابل توجه در این نظر سنجی گرایشهای سیاسی در پذیرفتن یک نظریه و نظرات سیاسیون در باب چنین مسایلی است.
سلام
در ابتدا كه داستان شهاب سنگ ها را محمود بيان كرد برام عجيب بنظر آمد و غير واقعي ولي وقتي جستجويي كردم ديدم كه تا بحال با اين مورد مواجه نشده بودم من هم با نظر محمود موافقم.