نشان دادن اینکه تنها دو گزینه در پیش رو هست نه بیشتر، در حالی که گزینههای دیگری هم وجود داشته باشد را مغالطه دوراهی کاذب [Bifurcation] مینامند که گاهی اوقات به آن مغالطه «سیاه و سفید» یا «این یا آن» هم گفته میشود؛ حال آنکه در عالم واقع گزینههای دیگری هم وجود دارد.
اگر با ما نیستی، پس در برابر مایی.
(شاید بعضی معتقد باشند که تا حدودی حق با شماست. برخی هم ممکن است در بعضی مسائل با شما همنظر باشند و در برخی مسائل مخالف و احتمالاً اکثریت قریب به اتفاق مردم اصلاً به شما اهمیت نمیدهند که بخواهند نظری داشته باشند!)
برخی از موقعیتهای زندگی درجات متعددی دارند، اما برخی دیگر امکان انتخابی سرراست را فراهم میکنند. بین نور و تاریکی رنگسایههای خیلی زیادی وجود دارد، اما بین پسر یا دختر [بودن] گزینه دیگری در کار نیست. نادرستی مغالطه دوراهی کاذب عبارت است از قرار دادن انتخابهای محدود دسته دوم در موقعیتهایی که در واقع در دسته اول قرار میگیرد.
در جهان دو دسته آدم بیشتر وجود ندارد، یا فقیر یا پولدار. دوستداری پولدار شوی یا میخواهی فقیر باقی بمانی؟
(در واقع درجات متعددی از پولدار بودن وجود دارد، همانطور که احتمالاً درجات مختلفی از فقر. ممکن است نسبت به بعضی افراد ثروتمند اما نسبت به بعضی دیگر فقیر باشیم. به نظر میرسد فقرا نیز نسبت به هم درجات متفاوتی دارند.)
خطایی که در اینجا صورت میگیرد انکار گزینههای دیگر است. فردی که مرتکب این مغالطه میشود با محدود کردن دامنه [انتخاب]، مواردی را از بحث کنار میگذارد که ممکن است در نتیجه کار تأثیر داشته باشد. در اینجا مغالطه نه در اثر وارد کردن مطالب بیربط به موضوع بحث، بلکه در اثر خارج کردن موارد باربط از آن رخ میدهد.
از دوراهی کاذب برای محدود کردن حق انتخاب استفاده میشود. احزاب سیاسی بزرگ از آن برای فشار وارد کردن بر احزاب کوچکتر استفاده میکنند و طوری وانمود میکنند که گویی آن احزاب کوچکتر گزینههای معتبری نیستند. متعصبان، له یا علیه یک مسئله، از آن برای نواختن انبوه افرادی استفاده میکنند که موضعی بینابین دارند و نمیتوان آنها را به دردسر انداخت. ایدئولوژیپردازان از آن برای طبقهبندی افراد به دو دسته استفاده میکنند، بهجای اینکه اعتراف کنند که طیف گستردهتری از نظرات هم وجود دارد.
یکی از کاربردهای آزاردهندهتر مغالطه دوراهی کاذب در حین جمعآوری اطلاعات آماری رخ میدهد. نظرسنجیهای تحقیقات بازاریابی و همچنین فرمهای رسمی آمار مردم را به دستههایی کلی تقسیمبندی میکنند. چنین اطلاعاتی اغلب با پاسخهای «بله» یا «خیر» از مردم دریافت میشود، حال آنکه پاسخگو میداند که هیچکدام از این دو گزینه صحیح نیست. آزمونهای شخصیت نیز موقعیتهایی فرضی را مطرح میکنند که همواره ابتکار و خلاقیت انسان را بسیار دستکم میگیرند.
اگر واردات کالا انجام دهیم، مثل این است که فرصتهای شغلی خود را از کشور خارج کرده باشیم. اگر صادرات کنیم داراییهای خود به خارج از کشور صادر کردهایم. از آنجا که ما یا باید صادرات انجام دهیم یا واردات، یا مشاغل خود را از دست میدهیم یا اموال خود را.
(اما در اینجا با انتخابی مطلق و دوگزینهای مواجه نیستیم. میتوانیم برخی از چیزها را صادر کنیم و برخی چیزها را وارد).
لرد نلسون جمله مشهوری به زبان آورده بود:
یا پیروزی یا [آرمیدن در گورستان] کلیسای وستمینستر!
(و این احتمال را فراموش کرد که ممکن بود به هر دو برسد؛ و البته گزینه گورستان سنتپل را هم یادش نبود و در نهایت هم کارش به همانجا ختم شد.)
بهترین استفادهای که میتوانیم از دوراهی کاذب انجام بدهیم این است که انتخابی محدود به چیزی بسیار ناخوشایند و گزینه دیگری ترتیب بدهیم که خودمان طرفدار آن هستیم. یا مخاطب کاری که دلمان میخواهد را انجام میدهد یا دنیا به آخر میرسد:
یا باید رنگ درب را سبز کنیم، یا بگذاریم مردم مسخرهمان کنند. مردم فکر میکنند خیلی بیسلیقه هستیم و مایه خنده همسایهها میشویم. حالا انتخاب را به عهده خودت میگذارم و اصلاً در تصمیمگیریهایت دخالت نمیکنم.
اگر میخواهید دو چیز را به عنوان تنها گزینههای ممکن معرفی کنید میتوانید از این عبارت استفاده کنید: «خب، خانمها و آقایان، به نظر میرسد ما دو انتخاب ممکن داریم …»
من دیگه به هر شکلی که میتونستم از این سری مطالب شما تشکر کردم. و نمیدونم چطور تشکر کنم که قدردان زحمت شما باشه. بنابراین فقط میگم خسته نباشید و ممنونم.
هتاو گرامی سلام،
جداً نیازی به تشکر نیست. خودم هم مثل همه کسانی که این مطالب را می خوانند، از آنها درس می گیرم.
پیشنهاد میکنم در نهایت وقتی که تکمیل شد یک PDF کنین و برای استفاده و دانلود بذارین. خیلی میشه ازش استفاده کرد.
یک نفر هم راجع به سایتی گفته بود که کسانی که کتاب مینویسن یا ترجمه میکنن و امکان چاپ ندارن توی اون سایت میذارن و خواننده ها حمایتش میکنن تا وقتی که پول برای چاپش کافی بشه، چاپش میکنن، متاسفانه یادم نمیاد. دوباره پرس و جو کنم. اگر بشه این هم خیلی خوبه
عالی بود. به نظر این مغالطه بعضی وقتا چنان قوی عمل می کنه که طرف مقابل ازهرگونه تصمیم دیگری عاجز میشه و دقیقا انچه را که طرف مقابل میخواد انجم میده.