یکی از بزرگترین مشکلاتی که به نظر میرسد جامعه ایرانی با آن مواجه باشد، مسئله دورویی است. این مطلب، هم از جمله درسگفتارهای روان شناسی اخلاق است که در یکی دو ترم گذشته مستمع آن بودهام. این درسگفتارها بر اساس کتابی با عنوان «نظریه خوشبختی» نوشته جاناتان هایت ارائه میشد. این مطلب در واقع گزارشی از فصل چهارم کتاب مذکور است میکوشد ریشه تکاملی این معضل را به همراه شواهد تجربی ارائه کند.
ما اولاً نسبت به ایرادات دیگران حساسیم ثانیاً دقیقیم. ولی نسبت به ایرادات خودمان نه حساسیم بلکه بسیار نادقیقیم. ما همیشه خود را خیلی بهتر از آنچه که فیالواقع هستیم میپنداریم. نقل قولی هم از مسیح و هم از بودا آمده مبنی بر اینکه ما بسیاری از ایرادات بزرگ خود را نمیبینیم، اما ایرادات خیلی کوچکتر را در دیگران میبینیم؛ از همه مهمتر بحث دورویی (hypocrisy) است که ما نسبت به آن بسیار حساس هستیم. استدلال نویسنده کتاب در فصل مذکور این است که تمام انسانها چنین ایرادی دارند و از نظر روانشناختی شواهدی هست که این قضیه را نشان میدهد.
گاهی به این مسئله Naïve realism هم اطلاق میشود. به این معنا که هر فردی فکر میکند که خودش به واقعیت میرسد و حق را پیدا میکند اما دیگران هستند که اشتباه میکنند. زیرا یا حقایق به آنها داده نشده یا حقایق را با کج و معوج میبینند. اما خود فرد مدعی است که هم حقایق را میبیند و هم آنها را درست میبیند. پدیده Naïve realism نه تنها در افراد وجود دارد بلکه در گروهها هم وجود. ما گروه خود را بر حق میدانیم.
در این میان نظریه تکامل میتواند به ما بگوید که چرا چنین مکانیزمهایی در درون ما نهفته است. میدانیم که مسئله از خودگذشتگی و همکاری در نظریه تکامل محل مناقشه بوده است. زیرا بهلحاظ تکاملی انسان باید کاری کند که تولید مثل خود را بیفزاید، ولی گاهی کارهایی میکنم که بقا و تولید مثل دیگران را میافزاید. توجیهی که برای این قضیه مطرح شده این است که دیگران یا خویشاوندان ما هستند و از نظر ژنتیکی به ما نزدیک هستند (چون اساساً ژنها اهمیت دارند نه خود افراد)؛ و در مورد غیرخویشاوندان که با من رابطه ژنتیکی ندارند، بحث جبران/انتقام مطرح میشود؛ به این معنا که جبران باعث میشود بتوان کار گروهی انجام داد و در نهایت به بقای انسان میانجامد. و طبیعتاً اگر لطفی به دیگران کردیم و آن فرد، آن را جبران نکرد در پی تنبیه برمیآییم و دیگر این لطف را ادامه نخواهیم داد (و حتی بهوسیله مکانیزم شایعهسازی وی را در نزد دیگران نیز تنبیه میکنیم).
از نظر هایت انسانها از نظر تکاملی طوری هستند که جبران را اجرا میکنند البته به شیوه ماکیاولیایی [یعنی ترجیحاً با ظاهرسازی]، به این معنا که افراد ترجیح میدهند ظاهر قضیه را طوری نشان دهند که دارند درست عمل میکنند ولی فیالواقع اینگونه نیست. از طرفی ما در هنگام قضاوت در مورد خودمان خیلی اشتباه میکنیم اما در مورد دیگران با همین مکانیزم خیلی دقیق عمل میکنیم. موفقیت ما در کشف ظاهرسازی دیگران خیلی زیاد است. زیرا بنا به نظریه تکامل قرار است بازی تکاملی انجام دهیم، باید کاری کنیم که حداقل ضرر نکنیم بلکه سود ببریم ولو دیگری ضرر کند. در ادامه آزمایشهایی تجربی برای این مسئله آورده میشود:
1. در اولین آزمایش از افراد دو سؤال مطرح کردهاند: (1) حاضرید چند گل بخرید تا پول آن برای مصارف خیریه اهداء شود و (2) فکر میکنید افراد دیگر چند تا گل میخرند؟ افراد معمولاً تعداد گلهایی که خودشان حاضر بودهاند بخرند را خیلی بیشتر بیان کردهاند ولی در مورد دیگران نسبتاً دقیق حدس زدهاند.
2. آزمایش دوم مربوط به پول بوده است. از افراد پرسیده شده که در یک بازی چقدر حاضرید پول خرج کنند و به دیگران بدهند و فکر میکنند دیگران چقدر پول به دیگران بدهند؟ 84 درصد افراد مصاحبه شده گفتهاند که خودشان پول را به دیگران خواهند داد ولی در مورد دیگران گفتهاند 64 درصد از افراد این کار را انجام خواهند داد. وقتی آزمایش بهصورت عملی انجام شده، 61 درصد افرادی که پولی به دستشان رسیده به دیگران پول داده بودند؛ یعنی پیشبینی افراد در مورد خودشان خیلی بالاتر بوده اما در مورد دیگران تقریباً درست از آب درآمده است.
3. آزمایش سوم این است که ابتدا افراد کاری را انجام میدهند و 5 دلار دریافت میکنند. سپس از آنها پرسیده میشود که حاضرند چقدر از این 5 دلار را به دیگران بدهند. افراد گفتهاند که حاضرند نیمی از پول را (2.5 دلار) را به دیگران بدهند ولی دیگران تنها 83/1 درصد پول را اهداء خواهند کرد. در عمل نتیجه حاصل 1.53 دلار از 5 دلار بوده است. یعنی افراد خود را بالاتر از حد متوسط دانستهاند ولی در کلیت موارد تقریباً درست حدس زدهاند.
4. در خصوص مسئله خودخواهی و غیرخودخواهی نیز آزمایشی با موضوع رهبری صورت گرفته است به این معنا که تعریف رهبری چیست و چه کسانی برای رهبری مناسبند؟ از آنجا که مفهوم رهبری مبهم است، بسیاری از افراد رهبری را آنگونه تعریف کردهاند که با خصوصیات خودشان مطابقت داشته و سپس خودشان را مناسب دیدهاند. نتایج تحقیق از یک میلیون دانشآموز دبیرستانی نشان داده که 70 درصد آنها خود را برای رهبری مناسب دانسته و خود را بالاتر از حد متوسط جامعه میدانند. جالب اینجاست که افرادی که خودشان را بالاتر از بقیه میدانند افراد سالمتری هستند و بیشتر احساس خوشی، خوشبختی و آرامش میکنند و مشکلات روانی کمتر دارند.
5. تحقیقی در مورد تقسیم کار در خانه بین زن و مرد صورت گرفته و مشخص شده که در بیشتر موارد جمع اعدادی که طرفین اعلام کردهاند بیشتر از 120 درصد بوده است. در کارهای تیمی دانشجویی نیز و وقتی از افراد سؤال میشود مجموع اعداد بیشتر از 139 درصد میشود.
سلام. خیلی جالب بود اما به نظرم بیشتر از مبحث دوریی به خود بزرگ بینی پرداخته بود. و یا من ارتباط این دو را نمیدانم.
سلام، بله حق با شماست. بحث خودبزرگ بینی خیلی پررنگ بود . البته بحث اینجاست که واژه hypocrisy معنای ظاهرسازی هم می دهد، یعنی نوعی معیارهای دوگانه برای قضاوت در مورد مسائل، که در مورد خود انسان به خودبرتربینی می انجامد و در مورد دیگران به تخطئه.
شاید ترجمه «دورویی» برای این کلمه با توجه به متن بالا دقیق نبوده باشد. ممنون که وقت گذاشتید و خواندید.
ممنون از توضیح. در کامنت قبل یادم رفت بگویم. عکسی که انتخاب کردید بی نهایت جالب و گویاست. آفرین.
سلام
به نظر من هم مورد بحث به خود برزگ بینی نزدیک تر بود تا دورویی .
در مورد دورویی در رفتار جامعه ایرانی جای بحث بسیار است . به نظرم ریشه های تاریخی ، دلایلی مذهبی .. آموزههای ادبی و دینی ، … به نوعی دورویی در رفتار را تشویق و ترغیب می کنند .هرچند که امروزه ظاهرا این دورویی به نوعی هنجار اجتماعی بدل شده است . به عنوان مثال اگر در اسلام تقیه در شرایطی برای جلوگیری از ضرر و زیان توصیه شده است به نظر جامعه ایرانی حال حاضر روش تقیه را برای پیشبرد اهداف و رسیدن برای سود و منفعت از راه ضرر زدن به دیگران پیش گرفته است. که از ان به زرنگی یاد میشود.
حتی به نظرم ما با دورویی ساده در گفتار یا رفتار مواجه نیستیم . ما با دورویی مواجه هستیم که خود افراد هم به آن آگاهی ندارن .
محمود جان سلام،
بله، دورویی ناآگاهانه چیزی که طبق این مطلب هم به طور ناخودآگاه در وجود انسان هست. البته مسئله ای که پیش می آید این است که شرایط در کشور ما چنان بوده که این وضعیت تقویت شده و به رفتاری عادی تبدیل شده.
کاملا مطالبتون رو قبول دارم راستش مطالب سایتتون رو جوری جمع کردین که هرچی بخونی و بگردی تویه این سایت بازم کمه
ممنون رها جان
سلام من وبلاگتون را گم کرده بودم و خوشحالم که دوباره پیداتون کردم مطالب بسیار مفید و قابل تفکری هستند مخصوصا این بحث دورویی وغیبت بین مردم